کارآفرینی درایران چند سالی هست در ایران به موضوع داغ رسانههای دیداری و شنیداری تبدیل شده و همه به نوعی با این موضوع دست و پنجه نرم میکنند. موضوعی که به نظر میرسد اقتصاد، تجارت، صنعت، تکنولوژی، تحصیلات و هر آنچه را به آن فکر کنید درگیر خود کرده است. اما به نظر میرسد مفهوم کارآفرینی برای هر فرد و یا کارشناسی متفاوت باشد.
به عنوان مثال شومپیتر کارآفرینی را استفاده از فرصتها و ایجاد راه و روش جدید برای برخی از کارها میداند. او در اصل 5 شیوه و روش کارآفرینی را اینگونه بیان میکند:
- ایجاد و معرفی یک کالای جدید
- تولید محصولی قدیمی به شکل و روش جدید
- یافتن بازارهای مصرف جدید برای کالاهای قبلی
- یافتن مواد اولیهی قبلی از چهارچوبها و روشهای جدید و به کارگیری آنها در تولید محصولات قبلی
- ارائهی ساختاری نوین برای یک صنعت
رشد روز افزون تکنولوژی و دانشهای مرتبط با موضوعات مختلف و صنعتی شدن بسیاری از کسب و کارها اغلب حاصل همین نوآوریها و ابداعاتی است که در ابتدا نام کارآفرینی بر آن گذاشته شد.
یک کارآفرین تلاش میکند ضمن ارائهی راهها و فرصتهای جدید، راه و روشهای جدید را به فرصتهای پولساز و رشد و تعالی شخصی خود مبدل نماید. اغلب کارآفرینان از نقاط ضعف، تهدیدها و فرصتها استفاده میکنند و آنها را به شرایط پولساز و فرصتهای جدیدی تبدیل میکنند. یک کارآفرین دقیقاً از موضوعی استفاده میکند که به عقیدهی بسیاری از مردم عادی مشکل و ناسازگار با شرایط است. موضوعی که اغلب مردم از آن ناراحت و برای خود و یا صنعت و تولید خود آن را معضل میدانند.
کارآفرینی در ایران
هر چند موضوع و بحث کارآفرینی قدمتی حدوداً 300 ساله دارد ولی شاید برای اولین بار در ایران حدود 100 سال پیش بود که زمزمههای کارآفرینی برای اولینبار به گوش رسید. متأسفانه در ایران به دلیل تسلط دولت بر امور جاری متولی و کارفرمای اصلی برای اغلب صنایع و شرکتهای بزرگ همچنان دولت محسوب میشود و این دقیقاً بر خلاف رویکرد اغلب کشورهای توسعه یافته و پیشرفته است که بخش خصوصی با اختیارات فراوان صاحب صنعت و تکنولوژی محسوب میشود.
یکی از دلایل رشد بیکاری در جوامع کمتر توسعه یافته نبود ایده و خلاقیت در سطح سازمانها و شرکتها است. در ایران تسلط دولت بر امور شرکتها خلاقیت و رقابت را از سطح جامعه ربوده است. جامعه کمتر در خود نیاز به رقابت میبیند و بیشتر دانشجویان و فارغالتحصیلان جامعه تنها به دنبال یافتن یک کار ثابت و بدون دردسر در شرکتی دولتی هستند. هر چند تحصیلات دانشگاهی و دبیرستانی نیز در ایران متأسفانه به نحوی برنامهریزی و تدریس نمیشود تا دانشآموزان و دانشجویان ما با خودباوری و توانایی لازم برای ایجاد یک کسب و کار نوین و خلاقانه وارد بازار کار شوند.
چیزی که به شدت در جامعه به آن نیاز داریم قشر تحصیل کرده و کاردانی است که از فرصتهای به شدت زیاد و منابع اولیه و پتانسیلهای موجود در بازار ایران بتوانند انواع کارآفرینیها و راههای جدید را بوجود بیاورند. به عقیدهی بسیاری از سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی، سازمان توسعه و مشارکت اجتماعی، سازمان ملل متحد و… تنها دولتها هستند که میتوانند با تغییر ایدئولوژیهای تحصیلی و حمایت از ایدهها و کارآفرینان فرصتهای مرده را به جریان و رگ جامعه تزریق نموده و مشکلاتی مانند بیکاری را کنترل و ریشه کن بکنند.
ایران نیز بخصوص در برنامههای توسعهی سوم و چهارم رویکرد تازهای به موضوع کارآفرینی داشته و تنها راه برون رفت از بیکاری و نگرش رو به رشد اقتصادی را حمایت از کارآفرینی و کارآفرینان دانسته است.
در برنامهی سوم توسعه به موضوع توسعهی کارآفرینی در دانشگاهها و ایجاد روحیه و توان کارآفرینی در دانشجویان پرداخته شده است. این طرح در تلاش است تا روحیهی کارآفرینی در دانشجویان را تقویت کند. همچنین ساخت مؤسسات مختلفی مانند مراکز کارآفرینی، پارکهای مختلف علوم و فناوری و شرکتهای دانش بنیان در همین راستا به وجود آمدند تا بتوانند ایدههای مختلف کارآفرینی را تقویت و حمایت کنند. برنامهی چهارم توسعه اما رویکردهای قبلی را حفظ و توسعهی کارآفرینی را از طریق آموزش و حمایتهای متنوع بصورت مستقیم و غیر مستقیم در دستور کار داشت.
در حال حاضر مراکز توسعهی کارآفرینی و نوآوری در 106 شعبهی دانشگاهی، 22 پارک علوم و فناوری و شرکتهای دانشبنیان زیادی به وجود آمدهاند که با ارائهی دانش لازم به دانشجویان و یا استفاده از آموزشها و تخصصهای آموخته شده در تلاش هستند تا این ایدهها و فرصتها را به کسب و کارهای تازه مبدل نمایند و خوشبختانه روند ایجاد کارآفرینی در ایران در سالهای گذشته روند مثبتی بوده است.
هر چند همچنان شرایط ثبات بازار کار و پیچیدگی شرایط قانونی کار و غیر قابل پیش بینی بودن شرایط همچنان اجازهی رشد و خودنمایی بیشتر را به کارآفرینی نداده و شاید بسیاری از پروژههای کارآفرینی ناموفق به دلیل رکود جامعه و بازار اتفاق میافتند.
شرایط دانشگاهی و آموزشگاهی و نخبهپروری ما در حوزهی کارآفرینی باید اعتماد به نفس و استقلال بیشتر و اتکا به توان داخلی را بیشتر در دانشجویان تقویت کند. دانشجو باید شرایط جامعه را بداند و نسبت به موضع جامعه و شرایط حاکم بر صنعت و اقتصاد جامعه بتواند مشکلات خود را مرتفع نماید تا موفقیت خود را در کارآفرینی تضمین کند. دانشجو کارآفرینی باید بتواند بدون نیاز به استفاده از شرایط اقتصاد روان و سالم بتواند با به کارگیری کمترین فرصتها بهترین شرایط را برای خود به وجود بیاورد و از قدرت رقابتی بسیار زیادی بهرهمند شود.
اما در کنار همهی این موضوعات در ایران برخی از چالشها و نگرانیهایی وجود دارد که شاید این موضوع برای کارآفرینی در سایر کشورها اصلاً به عنوان معضل مطرح نباشد. بنابراین دانشجو و کارآفرین داخلی باید بداند شرایط او برای رقابت در ایران بسیار دشوارتر از شرایط یک کارآفرین اروپایی و یا آمریکایی است.
چالشهایی که باید نام آنها را سنگهای مسیر یک کارآفرین تشبیه کرد. اما این چالشها و مشکلات چه چیزهایی هستند؟
چالشهای کارآفرینی در ایران
تعداد دانشجویان
متأسفانه تعداد دانشجویان در ایران هر روز بیشتر شده و تعداد افرادی که خواهان ورود به بازار کار هستند و این زیاد بودن تعداد دانشجویان متأسفانه بر روند آموزش نیز تأثیر منفی داشته و کیفیت آن را کاهش داده است. دانشجویان ما باید از ابتدا مسیر خود را درست کنند. بسیاری از کشورهای توسعه یافته سطوح ابتدایی و راهنمایی خود را تقویت کردهاند به شکلی که دانشجو در زمانی که خواهان ورود به تحصیلات عالیه است به خوبی توانایی حضور در بازار کار را دارد و تنها به جهت توسعهی دانش و توانایی خود به تحصیلات ادامه میدهد. در حالی که در ایران تمام نگرانی دانشآموزان موفقیت در کنکوری است که همهی تمرکز آن بر علوم غیر عملی و مهارتهای علمی و کتابی دانشآموزان است. حتی دانشجو در زمان تحصیل در دانشگاه هم اغلب توانایی لازم را به دست نمیآورد و پس از ورود به بازار کار تازه باید از ابتدا دوباره آموزش ببیند. حتی این موضوع قبلاً شرایط بدتری داشت چرا که دانشجویان فارغ از علاقه و تخصص نسبی خود و صرفاً برای حضور در دانشگاه در رشتههایی تحصیل کردهاند که اغلب اصلاً علاقهای به آن ندارند.
منابع درسی
معضل دیگر دانشگاهها و مراکز تحصیلات عالی ما نبود شناخت بر منابع تحصیلی است. متأسفانه دانشجو باید کتابها و منابعی را مطالعه نماید که بسیاری از آنها حتی یک بار هم در طول زندگی کاری او، کارایی نخواهد داشت. در حالی که پرورش کارآفرین باید با منابع تخقیق شده و کاربردی باشد. منابعی که شخصیت و مهارت دانشجو را به مراتب بالا ببرد، اعتماد به نفس را در آنها افزایش دهد، فرصتها و تهدیدها و شناخت آنها را به دانشجو آموزش دهد و… . در کل باید منابع درسی روحیه و توان کارآفرینی را در دانشجو تقویت کند. اینکه پس از 4 تا 6 سال تحصیل دانشجو در کلاسهای آموزش آزاد و با دیدگاه یافتن مهارتی خارج از حیطهی درسی خود به دنبال کاری تازه باشد مشکل منابع درسی ما را بیان میکند.
معلمها و اساتید دانشگاهی
چند نفر از مدرسان ما دارای مقالهها، کتابها و بخصوص تجربه و تخصص کارآفرینی در ایران هستند؟ کدام یک از مدرسینی که قرار است دانشجوی کارآفرینی به بازار کار معرفی نمایند خودشان مستقیم با معضلات جامعه و شرایط اقتصادی و رقابتی جامعه درگیر بودهاند؟ باید پذیرفت که سطح دانش و تخصص برخی از اساتید دانشگاهی حتی در مرحلهای نیست که بتواند خودشان را برای شرایط کاری غیر تحصیلی آماده نگه دارد. اساتید دانشگاهی موفق البته در ایران کم نیستند. ما در بسیاری از دانشگاهها اساتیدی را میشناسیم که نه تنها مشکلات جامعه را درک کردهاند بلکه خودشان بارها به عنوان کارآفرین و در نقش آن در جامعه حضور داشتهاند. بسیاری از کارآفرینان و متخصصین کارآفرینی ایران به دلیل تلاش اساتید خبره و توانای ایرانی موفق بودهاند اما تعداد این اساتید واقعاً کم است.
از طرفی مشکلات درآمد اساتید و معلمان، عدم توفیق بین اساتید و معلمان برتر با اساتید و معلمان ضعیف، نبود امکانات آموزشی کافی، دانشجویان بی انگیزه و بی علاقه و … نیز واقعا شرایط تدریس را مشکل کرده است.
امکانات و فناوریهای آموزشی
یکی از نیازهای اساسی آموزش کارآفرینی در همهی جوامع استفاده از فناوریها و تکنولوژیهای پیشرفتهی آموزشی است. وقتی دانشگاه و مرکز آموزش عالی در بسیاری از مناطق ما از امکانات اولیهی دانشگاهی برخوردار نیست، نمیتوان انتظار داشت تا کارآفرینی در ایران موفقیت زیادی به دست بیاورد. مشکلاتی مانند زیر ساختهای ضعیف بسترهای اینترنتی، نبود رایانه و تجهیزات به روز تحصیلی، نبود کارشناسان توانا برای ایجاد منابع تحصیلی رایانهای، خدمات ارتباطی ضعیف، ضعف شناخت زبان انگلیسی، اطلاعات قدیمی و نا معتبر بازار کار و …
تحقیق و توسعه
اساس و پایهی بسیاری از فرصتهای کارآفرینی نه تنها در بین دانشجویان و دانشآموزان بلکه در همهی صنایع و خدمات و تولیدیها، در تمامی کشورهای توسعه یافته وجود تحقیق و توسعه است. ما در ایران بخصوص در حوزههای کارآفرینی، تحقیقات نداریم و اگر هم باشد بسیار ضعیف است. در حالی که شناخت فرصتهای جدید تنها در سایهی تحقیقات میدانی و علمی بسیار دقیق است. باید یک کارآفرین بداند چه فرصتها و موقعیتهایی دارد. در کدام نقاط ضعف وجود دارد، کدام صنایع به چه مواردی نیاز دارند، اکثر واردات کشور در چه حوزهای و برای تأمین آن در داخل مشکلات چیست، نیازهای خرد و کلان هر صنعت و خدمتی چیست و… . این وظیفهی تحقیقات است که این فرصتها و شرایط را مهیا نماید تا کارآفرین با طراحی ایدهی مناسب در تلاش برای حل مشکلات شناخته شده و فرصتهای موجود بتواند ضمن کارآفرینی در حوزهی تعیین شده و رفع مشکل به کمک اقتصاد کشور هم بیاید.
به غیر از موارد فوق باید موضوعات دیگر را هم به چالشهای کارآفرینی در کشور عزیزمان ایران اضافه کنیم. موضوعاتی مانند بیکاری، نبود سرمایه کافی برای راهاندازی کسب و کار و یا سرمایهگذاری نادرست بر روی ایدههای جدید، مقررات و ضوابط دست و پا گیر، فاصلهی صنعت ما با تحصیلات دانشگاهی، تبعیضهای شغلی، مدیریت نادرست اداری و وجود افراد نالایق در صنایع و شرکتها، سازماندهی و زیر ساختهای ادارکی مناسب، ضعف در فرهنگ کارآفرینی و… .
خوشبختانه تلاش چند سالهی اخیر دولت برای برون رفت از این شرایط تا حدود زیادی توانسته مشکلات آموزشی را مرتفع نماید هر چند هنوز فاصلهی زیادی داریم. از طرفی هم دیدگاه مردم به تولیدات داخلی عوض شده و فرهنگ کارآفرینی و ایجاد کسب و کار تازه در حال رشد است. در نتیجه میتوان به آیندهی کارآفرینی در ایران بسیار خوشبین بود.
بدون دیدگاه