راهکاری برای رهبری کسب‌وکارها در سال جدید


راهکاری برای رهبری کسب‌وکارها در سال جدید بر اساس یک کتاب جدید در بازار ایران

یادداشتی از دکتر محمدحسین اکبرزاده

در تابستان 2015 «پی‌یر نانترم» (Pierre Nanterme)، مدیرعامل «اکسنچر» اعلام کرد این شرکت خدمات حرفه‌ای جهانی و سیستم مدیریت بهره‌وری‌اش را بازنگری می‌کند. این شرکت متوجه شد بعد از چند دهه حرکت در جهت اهدافش، سیستم مدیریت آن به‌شکل گسترده‌ای دلسردکننده شده است. نیروی کار جهانی اکسنچر تغییر کرده است. کارکنانشان (و کارکنان شما) از اینکه در مقیاس رتبه‌بندی کارایی، یک نمره‌ی به‌خصوص داشته باشند، انگیزه نمی‌گیرند. امروز، نیروی کار به‌شکل فزاینده‌ای دنبال معنا، ارتباطات انسانی، شادی واقعی و تمایل به مشارکت فعال در جهان است. «نانترم» و گروه رهبری‌اش متوجه شدند اکسنچر برای مدیریت این تمایلات انسانی بنیادی و متعهدترساختن بیش از چهارصدوبیست‌وپنج هزار کارمندش به شیوه‌ی بهتری نیاز دارد؛ اینکه با انگیزه‌های درونی آنها سخن بگوید.

«اکسنچر» تافته‌ی جدابافته نیست. یک حرکت جهانی در سطح مدیران ارشد هزاران سازمان پیشرو مثل «ماریوت»، «استارباکس» و «لینکداین» راه افتاده است. سوالی که رهبران این تشکیلات از خودشان می‌پرسند این است که «چگونه می‌شود یک رهبری انسانی‌تر و یک فرهنگ انسان‌محورتر به وجود آورد که در آن کارکنان و رهبران خرسندتر و متعهدتر باشند؟»

عامل محرکه‌ی همه‌ی ما به‌عنوان انسان، نیازهای اولیه به معنای داشتن شادی، ارتباطات انسانی و تمایل به مشارکت مثبت در جامعه است. این یک واقعیت است؛ چه در خانه باشیم، چه در دنیای بیرون یا در محل کار. ولی دانستن این مسئله یک چیز است و عمل‌کردن به آن چیز دیگر. برقراری ارتباط با انگیزه‌های درونی افرادمان می‌طلبد که رهبران و سازمان‌ها پاسخگوی این تمایلات باشند. این چیزی‌ست که سازمان‌های پیشرو به‌شکل فزاینده درک می‌کنند و مشغولش هستند. همچنان که «خاویر پلادوال» ‌(JavierPladevall)، مدیرعامل «آئودی- فولکس‌واگن» اسپانیا به ما گفت «امروز، رهبری، پاک‌کردن یادگرفته‌های مدیریتی و بازآموزی انسان‌بودن است».

«درون ذهن یک رهبر» راهی به این سو نشان می‌دهد. می‌گوید چگونه رهبران می‌توانند خودشان، افراد و سازمان‌شان را به سمت شکوفایی انگیزه‌ی درونی هدایت کنند، برای انسان‌محوری فرهنگ‌سازی کنند و در نهایت به نتایج شگرف برسند.

پیام این کتاب چقدر مهم است؟ به این مطلب توجه کنید: در مطالعه‌ای که در سال 2016 از سوی شرکت «مک‌کنزی ‌اند کمپانی»(McKinsey & Company)  روی بیش از پنجاه‌ودو هزار مدیر انجام شد، هشتادوشش درصد مدیران، خودشان را الهام‌بخش و مطابق با الگوهای مطلوب ارزیابی کردند. ولی این با برداشت کارکنان از رهبرانشان در تقابل شدید است. مطالعه‌ی میزان تعهد از سوی موسسه‌ی «گالوپ»(Gallup)  نشان داد که هشتادودو درصد از کارکنان، رهبرانشان را اساسا دلسردکننده می‌دانند. در واقع همان بررسی نشان داد فقط سیزده درصد نیروی کار جهان متعهد است؛ در حالی که بیست‌وچهار درصد عملا غیرمتعهد هستند.

این وجودنداشتن مشخصِ رهبری مطلوب، به خاطر تلاش‌نکردن برای رسیدن به آن نیست. طبق یک گزارش جدید، سازمان‌های سراسر جهان، هر سال حدود چهل‌وشش میلیارد دلار برای برنامه‌های رشد رهبری سرمایه‌گذاری می‌کنند. این یک هزینه‌ی هنگفت در مقابل نتایج ناچیز است. کجای کار ایراد دارد؟

بخشی از مسئله این است که این سیستم، ناکارآمد است. طبق پژوهش «داچر کلتنر» (Dacher Keltner)، استاد روان‌شناسی دانشگاه برکلی، خیلی از رهبران وقتی احساس قدرت کنند، ویژگی‌های مطلوب‌ترشان شروع به کاهش می‌کند. رهبران سه‌برابر بیش از کارکنان رده پایین‌تر احتمال دارد مانع کار همکاران خود شوند، طی جلسات چند کار را با هم انجام دهند، صدای خود را بالا ببرند و توهین کنند. او در ضمن متوجه شد که رهبران بیش از افراد دیگر احتمال دارد رفتاری بی‌ادبانه، خودخواهانه و غیراخلاقی از خودشان به نمایش بگذارند. هیچ‌کدام از اینها کمکی به انگیزه‌ی درونی مشترکی که داریم، نمی‌کند.

با اینکه صرف چهل‌وشش میلیارد‌دلار برای آموزش رهبری می‌تواند کارآمدی رهبران را بیشتر کند (دست‌کم اگر فقط روی تراز مالی تمرکز کنیم)؛ چیز بیشتری نیاز است: یعنی آن نوع رهبری که کارکنان را حقیقتا متعهد کند، واقعا انسانی باشد و به نیازهای اولیه‌ی انسانی به‌عنوان کارمند توجه کند.

این نوع رهبری از ذهن رهبر شروع می‌شود.

«پیتر دراکر» (Peter Drucker)، یک رهبر پیشرو، گفته است، «شما نمی‌توانید دیگران را مدیریت کنید، مگر اینکه اول خودتان را مدیریت کرده باشید.» اگر این گفته درست باشد اغلب برنامه‌های آموزشی رهبری برعکس عمل می‌کنند. اغلب برنامه‌های آموزشی رهبری با مهارت‌هایی مثل استراتژی، مدیریت افراد و امور مالی شروع می‌شوند. ولی از نظر «دراکر» این رویکرد، برعکس است و شروع را نادیده گرفته است. مثل این است که ساخت خانه‌ای را از سقف شروع کنند.

اینها بخشی از مقدمه کتاب زیبا و مفید «درون ذهن یک رهبر» است که ان‌شاءالله شب عید امسال در دسترس عزیزان قرار خواهد گرفت. این کتاب مملو از نکاتی زیبا و کاربردی برای تمامی عزیزان است و از صمیم دل مطالعه این کتاب را به تمامی عزیزان توصیه می‌کنم.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *