تعریف موفقیت در رهبری سازمانی و رهبران کاریزما

موفقین

یادداشتی از دکتر محمدحسین اکبرزاده، کارآفرین و بنیانگذار برندهای لیان و آینده‌سازان زهره

امروزه ما اصطلاح رهبران کاریزما را به کرات می‌شنویم اما ویژگی رهبران کاریزما چیست؟ چرا رهبرانی مانند گاندی یا به‌ویژه پیامبران الهی توانسته‌اند از ضعیف‌ترین حد قدرت به بالاترین حد قدرت و اختیارات برسند. آیا می‌توان افرادی مانند هیتلر را نیز رهبری کاریزماتیک عنوان کرد؟ به هر شکل هیتلر نیز نیروهای فدایی بسیاری داشته است و با رای قاطعی از سمت مردم انتخاب شده بود و همچنین پیروزی‌های بسیاری نیز کسب کرده بود. از کاریزما و کاریزماتیک هر کس تصویر متفاوتی از این مفهوم در ذهن دارد. ماکس وبر نخستین کسی بود که اصطلاح کاریزما را مطرح کرد شاید به‌صورت کلی می‌توان کسانی که ویژگی کاریزماتیک‌بودن را دارند به این شکل توصیف کرد که آنها در ارتباط با دیگران چه در تعامل‌های عادی روزمره، چه به عنوان یک الگو و فرد الهام‌بخش در لایه عمیق احساسی بر روی دیگران تاثیر می‌گذارند. جذاب‌بودن آنها از نظر دیگران، اثرگذاربودن نظر و حضورشان (جذبه داشتن) و قدرت جهت‌دادن به دیگران از جمله ویژگی‌هایی است که شاید با شنیدن واژه کاریزما در ذهن شما و بسیاری از انسان‌ها تداعی می‌شود برای آشنایی با ریشه کلمه کاریزما باید به سراغ ادبیات یونان و روم برویم.

خاریس نام دختری افسانه‌ای است که در ادبیات اسطوره‌ی یونان به عنوان نماد زیبایی و جذابیت شناخته می‌شدند (در انگلیسی به‌ صورت Charis می‌نویسند البته معنای این کلمه در انگلیسی جذابیت نبوده و معنای لطف خدایان را دارد) اما بعدها خود این واژه با جذابیت مترادف شد. بنابراین شاید بتوان معنی لغوی کاریزما را جذابیت عنوان کرد. سیطره بحث کاریزما در بسیاری از علوم دیده می‌شود. به‌عنوان نمونه کاریز در روانشناسی در قالب ویژگی‌های افراد، در جامعه‌شناسی به‌عنوان منشاء قدرت و مشروعیت، در مهارت ارتباطی به عنوان مولفه اثرگذاری در متقاعدسازی و در مدیریت به‌عنوان رهبری اثرگذار مطرح است. یکی از جنجالی‌ترین مباحث در کاریزماتیک‌بودن رابطه افراد کاریزماتیک با دو ابزار ترس و قدرت است برای همین مسئله است که عده‌ای هیتلر را خود فرد کاریزماتیک و عده کثیری نیز به‌عنوان رهبری دیکتاتور می‌شناسند. به جز ویژگی‌های اختلافی می‌توان ویژگی‌هایی را پیدا کرد که تمامی محققان اجماع دارند؛ ویژگی‌هایی مانند ایمان به هدف، اعتماد به نفس، عزت‌نفس و خوش‌بینی.

اما خارج از این موارد در این مقاله تصمیم دارم به جهات دیگری که آقای آنتونی تی جان در کتاب افراد خوب (good people) اشاره کرده است استناد کنم.

طبق تحقیقات ایشان رهبران کاریزما همواره عنصر خوب‌بودن را در درون و نهاد خویش کاشته‌اند. آنها اولین ارزش زندگی‌شان خوب‌بودن برای خویش و جهان است. آنها علاوه بر آنکه عاشق کار و اهداف خویش هستند عاشق مخاطبان و افراد پیرامون خویش نیز هستند. معلمی را تصور کنید که عاشق تدریس باشد ولی به شاگردان خویش عشق نورزد. فروشنده‌ای را در نظر بگیرید که عاشق فروش باشد اما از طبقه مخاطب خود بیزار باشد. آیا این افراد موفق خواهند بود؟

افراد کاریزماتیک تعریف صحیح و جامعی نسبت به موفقیت دارند. مبحث موفقیت چیزی نیست که در یک مقاله مختصر بتوان جمع‌بندی کرد. آقای برایان تریسی در کلاس خود عنوان کرد که بیش از چهار هزار کتاب درباره موفقیت نوشته شده است و سالانه سمینارهای بسیاری در این زمینه برگزار می‌شود. اما طبق نظر خودم بخواهم تعریفی را برگزینم. تعریف آقای جان وودن  مربی بسکتبال را انتخاب می‌کنم که معتقد است موفقیت یعنی به منصه ظهور رساندن تمامی مهارت‌های درونی شخص یا تیم است. او جمله بسیار معروفی دارد که می‌گوید می‌شود در مسابقه جلو بود در حالی که شما شکست خورده‌اید و می‌توان در مسابقه شکست خورد در حالی که شما برنده هستید.

(you can lose when you outscore someone in a game and you can win when you are outscored)

او با این جمله اعتقاد راسخ خویش برای آنکه باید شما بهترین ورژن مهارت‌های خودتان باشید را به اثبات می‌رساند. او به دنبال توقع بیجا از خود و تیم خود نیست ولی انتظار دارد تیمش تمامی مهارت‌های خود را به نمایش بگذارد. پس شما برای رسیدن به رهبری کاریزماتیک بایستی چهار گام را بردارید: اول تعیین مهارت‌های بالقوه خود، دوم اراده و تصمیم، سوم برنامه. شما نمی‌توانید این گوهر الهی خود را به دست هر برنامه‌نویسی بسپارید و چهارم تمرین و ممارست.

آقای آنتونی تی جان پنج زمینه فعالیت رهبران کاریزماتیک را عنوان می‌‌کند که بنده نیز به اختصار در اینجا آنها را مطرح می‌کنم.

ویژگی و تمرین اول رهبران کاریزما آن است که افراد را اولویت اول زندگی خویش قرار داده‌اند. در کلام، گفتن این ویژگی ساده است اما بسیار سخت است. پروفسور جورج دورویت مثال خوبی می‌زند. او سوال می‌کند که اگر شما برنامه عالی داشته باشید اما تیمی خوب، این روند را انتخاب می‌کنید؟ یا تیمی عالی با برنامه متوسط؟ ایشان معتقد هستند که باید تیم عالی با برنامه متوسط را انتخاب کنید. پیداکردن نیروهایی که وفادار و پایبند به ارزش‌های شرکت باشند و خود را مکلف به به‌روزرسانی و افزایش مهارت‌های خویش می‌دانند بسیار حائز اهمیت است.

ویژگی و تمرین دوم: آنها همواره به دنبال اصلاح و افزایش مهارت‌های خود هستند و همچنین از همه مهم‌تر آنها متعهد هستند تا نیروهای خویش را تبدیل به بهترین ورژن خودشان کنند و تمامی همت خویش را به کار می‌بندند تا آموزشی مستمر برای اطرافیان خویش به وجود آورند.

ویژگی و تمرین سوم: فراتر از شایستگی آنها بر روی ارزش‌های اصلی خود کار می‌کنند، آنها ارزش‌ها و رسالت زندگی خویش را شناخته‌اند و تمامی برنامه‌ها و اهداف خود را بر مبنای ارزش‌ها و رسالت زندگی‌اش استوار کرده‌اند.

ویژگی و تمرین چهارم: بین اشتیاق‌ها و آرزوها و خوب‌بودن خویش تعادل برقرار کرده‌اند.

ویژگی و تمرین پنجم: همواره به دنبال حرکت‌های مثبت و خیرانه هستند و از هر فرصتی جهت تاثیرگذاری مثبت بر جامعه و اطرافیان خود اغماض نمی‌کنند. آنها دنیا را محل گذری می‌دانند که تنها ارث واقعی آنها نام نیک پس از خویش است. بزرگ‌ترین اعتبار آنها خوب‌بودن و نیت خیرانه آنهاست.

 

نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سرای زرنگار (سعدی)

موفقین

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *