در دو دهه اخیر تعداد زنانی که تحصیلات عالیه دارند نسبت به سالهای گذشته رو به افزایش گذاشته است و زنان در کسب و کار پا به پای مردان ارتقا یافتند ولی متأسفانه در حوزه راهاندازی و مدیریت کسب و کارها و کارآفرینی حضور پررنگی نداشته و در این حوزه غیبت محسوسی دارند.
به نظرم عوامل مختلفی در اینکه زنان هنوز نتوانستهاند پا به پای مردان در حوزه کسب و کارها و بخصوص کسب و کارهای مجازی ورود کنند، در ابتدای امر بحث نبود خودباوری است. زنان نسبت به داشتههای خود مانند دانش و مدیریتشان باور ندارند و این بحث در بین زنان بسیار شایع است. از سوی دیگر مردان هم تصور غلطی در زمینه مدیریت زنان در کسب و کارها دارند و این را اشاعه میدهند و باعث میشوند زنان نتوانند به درستی در حوزه کسب و کارها ورود کرده و آن را مدیریت کنند.
دانش زنان در حوزه فناوری اطلاعات نیز اندک است و در این حوزه زنان دارای فقر دانشی هستند و کمتر به سراغ رشتههای فناوری اطلاعات میروند تا بتوانند با تحصیل آن کارآفرین شوند.
باید گفت راهاندازی کسب و کارهای فضای مجازی و استارتاپها بعد از کار در معدن جزو سختترین مشاغل است. همین موضوع هم باعث میشود مردان و زنان با چالشهای زیادی در این حوزه روبهرو شوند که البته چالشهای زنان نسبت به مردان هم پررنگتر است.
زنان باید در کنار خانواده مطالعه کرده و کسب و کاری را راهاندازی کنند و بتوانند کار خود را پیش ببرند. از آنجایی که زنان مجبور هستند وقت خود را برای کار و خانواده تقسیم کنند، با چالشهای بیشتری در این زمینه هم روبهرو میشوند بنابراین در بیشتر موارد زنان مجبور میشوند تا بین کار و خانواده یکی را انتخاب کنند، این درحالی است که این شرایط در بین مردان به ندرت دیده میشود و همین خود عاملی است که زنان نقش کمرنگتری نسبت به مردان در حوزه کسب و کارها حتی مجازی آن دارند.
موانع اجتماعی از دیگر سدهای پیش روی زنان است. عموم جامعه بخصوص مدیران اعتماد کافی به مدیریت زنان ندارند و به شخصه این واقعیت را با گوشت و پوست خود لمس میکنم و به ندرت گزینهای برای زنان از بین دهها مرد وجود دارد. ممکن است زنی بسیار توانمندتر از مردی باشد که نامزد یک پست مدیریتی شده، اما در نهایت این مردان هستند که صاحب صندلی مدیریت در کسب و کارها میشوند.
زنان در حوزه کسب و کارهای فضای مجازی با مشکل جذب سرمایه روبهرو هستند با اینکه آنها دارای توانمندی و برنامه خوبی برای بازگشت سرمایه هستند ولی سرمایهگذاران به زنان اعتماد نمیکنند.
به نظرم بهتر است زنان برای برداشتن موانع کسب و کاری خود تشکلی را در این زمینه تشکیل دهند و یکپارچهتر عمل کرده و با عقلای جمعی برای رفع موانع خود تلاش کنند. زنان میتوانند با راهاندازی کسب و کارهای خوب و بزرگ دید جامعه را نسبت به خود تغییر دهند و موانع پیش پای راهاندازی کسب و کار را برای دیگران نیز رفع کنند.
بدون دیدگاه