تحلیل اکسترمم‌ ها

دوره مدیریت

Businessman draw growth graph and progress of business and analyzing financial and investment data ,business planning and strategy on blue background.


تحلیل اکسترمم‌ ها : چیزی به معنای تضاد سیاه-سفید، عشق-نفرت یا سرد-گرم وجود ندارد. وقتی عشق را کنار نفرت، سیاه را کنار سفید و سرد را کنار گرم قرار می‌دهیم به نظریه‌ی زمین تخت می‌رسیم. در نظریه زمین تخت، اگر به سمت منتهی‌الیه‌ها حرکت کنید، از لبه زمین بیرون می‌افتید. با قرار گرفتن سرما در مقابل گرما یا عشق در مقابل نفرت چیزی فراتر از نهایت عشق یا نهایت نفرت وجود ندارد.

تحلیل اکسترمم‌ها

مشابه گرد بودن زمین، تفاوت‌ها نیز گرد هستند. از لس‌آنجلس راه بیفتید و تا جایی که می‌توانید به سمت شرق پیش بروید و در نهایت باز به لس‌آنجلس می‌رسید. اگر به سمت نهایت نفرت حرکت کنید، آغاز عشق را تجربه می‌کنید. این را از سندروم استکهلم می‌دانیم که در آن زندانی عاشق زندانبان خود می‌‌شود. با حرکت به سوی نهایت عشق نیز آغاز شدن نفرت را تجربه می‌کنید. به همین علت است که شدیدترین و رنج‌آورترین دعواها میان کسانی در می‌گیرد که پیش از این عاشق یکدیگر بوده‌اند یا میان برادرها، خواهرها، والدین و فرزندانی که همیشه عاشقانه یکدیگر را دوست داشته‌اند.

 

همین پدیده‌ در سایر قیاس‌های اکسترمم، یعنی سیاه-سفید و گرم-سرد تکرار می‌شود: در آخرین حد سیاهی،‌ شروع به دیدن نقاط سفید می‌کنید و اگر به سمت قطب شمال بروید و تنها سفیدی یعنی آخرین حد سفیدی را ببینید، ممکن است کور شوید و آنچه می‌بینید رنگ سیاه خواهد بود. هنگام ابتلا به تب شدید نیز احساس لرز و سرما می‌کنید.

 

ناگفته نماند که به این موضوع پی بردم که همین پدیده در مورد هیچ و همه نیز صدق می‌کند. همه‌ی حداکثری به هیچ حداکثری بدل می‌شود و هیچ حداکثری به همه‌ی حداکثری تبدیل خواهد شد.

 

اگر سعی در این ادعا داشته باشید که همه و همه و همه چیز متعلق به شماست، متوجه خواهید شد که هیچ چیز ندارید زیرا این همه چیز که صاحب آن هستید، به چنان باری تبدیل می‌شود که صاحب شما می‌شود به جای آن که شما صاحبش باشید. افرادی که طالب همه چیز هستند هیچ چیز به دست نمی‌آورند؛ مردم از آن‌ها به خاطر خودخواهی مفرطشان بیزار می‌شوند و هیچ چیز به آن‌ها نمی‌دهند. اما از افرادی که هیچ چیز طلب نمی‌کنند، داوطلبانه و با هر آنچه داریم حمایت می‌کنیم.

 

علت آن که چرا وقتی هیچ چیز نمی‌خواهید، همه چیز می‌یابید این است که وقتی در نقطه هیچ قرار دارید، کاملاً مختار به انتخاب همه چیز هستید. هیچ دلبستگی محدودکننده‌ای ندارید. ملزم به هیچ چیز نیستید. متعهد به هیچ چیز نیستید. یا هیچ چیز محصور نشده‌اید. کاملا آزاد و رها هستید. وقتی چیزی ندارید، به روی آموختن از همه چیز گشوده هستید. وقتی چیزی ندارید، چیزی برای از دست دادن ندارید و چنان آزادید که گویی همه چیز دارید.

 

در مراقبه قلبی، وقتی به مرحله مراقبه عمیق وارد می‌شوید و کاملا آرامش پیدا می‌کنید و هیچ را می‌یابید، خدا را می‌یابید و خدا همه و هیج است. او هیچ است: نمی‌بینی‌اش، نمی‌شنوی‌اش، قادر به لمسش نیستی اما او با هیچ بودنش همه چیز است. او در تک تک ما حضور دارد، در گل‌ها و رودخانه‌ها و درخت‌ها؛ خدا همه جا هست اگر برای احساس حضورش رها از هر چیز باشی.

 

فقط تفکر

نوشته‌ی دکتر ایچاک آدیزس

مترجم دکتر محمدحسین اکبرزاده

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *