بررسی سبک رهبری کاریزماتیک
در سلسله مقالات گذشته مطالبی در زمینه رهبری و سبکهای رهبری مطالبی خدمت عزیزان عنوان کردهام در این مقاله و شماره بعدی نیز در ادامه تکمیل مبحث رهبری به جنبههای مختلفی از سبک رهبری کاریزماتیک خواهم پرداخت.
رهبری کاریزماتیک به لحاظ تاثیرگذاری وافری که بر پیروان خود دارد و عامل حرکتهای گاه شگرف (چه مثبت، چه منفی) میشود مورد علاقه تمامی رهبران خرد و کلان دنیاست، پس سوءاستفاده از سبک رهبری کاریزماتیک نیز در تاریخ کم نیست که از معروفترین آنها میتوان به معبد خلقها The Peoples’ Temple” ” یک گروه مذهبی مسیحی پرداخت که در سال ۱۹۵۵ از سوی جیم جونز تاسیس شد. در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی، این گروه دارای بیش از ده مقر در کالیفرنیا بود که مقر مرکزی آن در سانفرانسیسکو قرار داشت و البته از حمایتهای سیاسی و مالی فوقالعادهای برخوردار بود.
جیمز جونز مردی از ایالت ایندیانا با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عدهای از مردم را به دنبال خود کشید. دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرفهای وی داشته است:
1- دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستیهای امریکا بود.
2- مردم از توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند. جونز هم مثل تمامی رهبران ایدئولوژیک در جهان در بیهویتی و سردرگمی مردم، خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از آب گلآلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد.
وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش (موسوم به معبد مردم) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانیهایش چنین گفت: «اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد.»
در سخنرانیهای بعدی خود قدمهای فراتری برداشت و عنوان کرد امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغهی مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد، هجرت به عمق جنگلهای گویانا (کشوری کوچک در امریکای جنوبی).
بلافاصله بعد از رفتن به جنگلهای گویانا، شهر رویاهای خود یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را «جونز تاون» گذاشت. و شروع به فرستادن تصاویر ویدئویی گرفتهشده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد.
هنوز ده الی یازده ماه از ساختهشدن شهر نگذشته بود که گزارشهایی از «جونز تاون» به امریکا رسید که در آن نشان میداد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند علاوه بر اینکه اجازه این کار را دریافت نمیکنند بلکه شکنجه هم میشوند و در ادامه این گزارشها بستگان کسانی که به گویانا رفته بودند دست به دامن مقامات سیاسی امریکا شدند. بعد از این تقاضاهای دستهجمعی دولت امریکا یک سناتور به نام «رایان» به همراه تعدادی از خبرنگاران را به «جونز تاون» فرستاد.
بعد از ورود بیسروصدای رایان و همراهانش به این شهر عدهای نزد رایان رفتند تا مقدمات فرارشان را فراهم کند که این خبر به گوش جونز رسید و بلافاصله دستور قتل آنها را داد (رایان، خبرنگاران و مراجعهکنندگان به سناتور).
سی دقیقه بعد از این کشتهشدنها، جونز مردم را جمع کرد و گفت: «اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم.»
این گروه بعد از واقعه ۱۸ نوامبر ۱۹۷۸ در کشور گویان در شمال آمریکای جنوبی معروف شد. در این واقعه ۹۸۱ نفر از زن و مرد و کودک طی یک پروژه خودکشی دستهجمعی، در اردوگاه این فرقه که به مزرعه جونز تاون شناخته میشد، کشته شدند.
او ادعا میکرد که میخواهد جونز تاون را بر مبنای ایدهآلهای کمونیستی برپا کند که همه با هم برابر باشند. او جامعهای عاری از استثمار و بدون طبقات را نوید میداد. خارجشدن افراد از جونز تاون ممنوع بود و افراد حق ارتباط با دنیای خارج را نداشتند. آنان در مزارع مربوطه به شدت کار میکردند و حاصل کارشان تماما به فرقه تعلق داشت. افراد به امید زندگی بهتر به آنجا نقل مکان کرده بودند اما جز بیگاری و محدودیتهای شدید چیز دیگری عایدشان نشده بود. ترس از جاسوسان جیم جونز وجود همه را فرا گرفته بود. جونز به پیروانش قبولانده بود که اگر از فرقهاش جدا شوند دچار نفرین ابدی خواهند شد.
عاقبت جونز به پیروانش گفت که گویا جهان هنوز آمادگی مناسبات عالی آنان را ندارد و آنها به آینده تعلق دارند و این دنیا جای آنها نیست و باید با نوشیدن زهر رهسپار دنیای دیگر شوند. او تضمین داد که آنان بعد از مرگ به جهانی بهتر رفته و در آسایش و آرامش زندگی خواهند کرد. جیم جونز میدانست که با قتلعام کسانی که عازم آمریکا بودند دیگر کارش تمام است و خودکشی دستهجمعی را تنها راه چاره میدید.
گفتهها حاکی است که او با برخی زنان داخل فرقه ارتباط جنسی برقرار کرده و حتی در این رابطه فرزندانی هم داشته است.
در ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳، جونز به دلیل تجاوز به یکی از پیروان مذکر خود متهم و بازداشت شد.
در حالی که جیم جونز رابطه زناشویی را در میان افراد خود ممنوع اعلام کرده بود، خودش حریصانه در روابط جنسی با اعضای معبد خلقها، چه زن، چه مرد، درگیر بود. جونز بههرحال مدعی بود که از ارتباط جنسی نفرت دارد و این فداکاری را تنها برای متصلکردن پیروانش به معبد خلقها و رهایی و تطهیر آنان انجام میدهد. او مصرف مواد مخدر را هم برای خودش مجاز میدانست.
جونز حامیان بسیاری، حتی در میان افراد سرشناس، در داخل آمریکا داشت.
جیم جونز تمامی مخالفان خود را «یاران شیطان» مینامید. این واژه از سوی بسیاری از فرقههای بعد از آن هم در خصوص منتقدان و مخالفان مورد استفاده قرار گرفت. کلا در دیدگاه فرقهای هر آنچه خارج از فرقه باشد شیطانی نام میگیرد. همه در خارج از فرقه دشمن هستند.
بعد از این واقعه جهان متحیر ماند که چگونه یک معتاد فاسدالاخلاق بددهان میتواند آنچنان بر اذهان افرادی صادق و پاکدل نفوذ و اعمال کنترل کند که با یک فرمان همه را به خودکشی وادار کند. بسیاری از دانشمندان بعد از آن به صورتی جدیتر به تحقیق و پژوهش حول موضوع «کنترل ذهن فرقهای» پرداختند.
حدود پنج هزار صفحه مدارک مربوط به معبد خلقها که توسط مقامات امنیتی کشف و ضبط شده بود به صورت سری طبقهبندی شد و سری باقی ماند و تلاشهای مکرر طی سی سال بعد نتوانست کمکی به افشای این اسناد کند.
ریچارد اچ تیلر برنده جایزه نوبل، در کتاب معروف خویش سقلمه با اشاره به این تجربه تاریخی آن را بهعنوان حرکت گلهوار مطرح میکند. ولی آیا میتوان این نوع تجربیات تاریخی را نیز متاثر از سبک رهبری کاریزماتیک برشمرد؟!!
اینجانب اساسا بر این باور هستم که رهبری کاریزماتیک بر اساس اصول محوری اخلاقیات است و با گذشت زمان نه دچار خدشه شده بلکه به تلالو آن نیز کمک میکند.
در هر بحث شخصی و اجتماعی این نکته کلیدی را بایستی به خاطر بسپاریم که همبستگی بین اعمال، تفکرات و احساسات شرط لازم و کافی یک رهبری کاریزماتیک ایدهآل است.
نمودار هرمی ذیل اساس بحث آینده ما در ارتباط با اجزا و طبقات یک رهبری کاریزماتیک ایدهآل بر مبنای اصول اخلاقی و با بهرهوری بالا در مدیریت خواهد بود. این هرم، مدل ارائهشده توسط آقای آنتونی تی جان است که به نظر بنده مدلی کاربردی و قابل اتکا برای بحث رهبریتی کاریزماتیک است.
بدون دیدگاه