عنوان: ارزیابی میزان زیرساخت های مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان
مولفین: دکتر عباس چهاردولی
موضوع: مدیریت دانش
سال انتشار(میلادی): ۲۰۲۰
وضعیت: تمام متن
منبع: فصلنامه مدیریت راهبردی دانش سازمانی، سال اول ، شماره ۳، زمستان ۱۳۹۷
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com
چکیده:
این پژوهش با هدف بررسی میزان زیرساختهای سازمانی و فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان از دیدگاه کارکنان شرکت، انجام شد. روش تحقیق حاضر، توصیفی- پیمایشی و جامعه پژوهش، شامل تمام مدیران و کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان با تحصیلات دیپلم و بالاتر (۲۴۵۴ نفر) بود. بهمنظور تعیین حجم نمونه از فرمول نمونه گیری عمومی کوهن استفاده و تعداد ۳۶۸ نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته، با مقیاس پنجدرجهای لیکرت بود. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید و متخصصان موضوعی تأیید و بهمنظور پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن ۹۳/۰ بهدست آمد. برای بررسی نتایج از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد؛ در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمونهای t تکنمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که زیرساختهای سازمانی و فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان وجود دارد (مقدار احتمال کوچکتر از ۰۵/۰) اما میزان پیاده سازی آنها کمتر از حد متوسط است. همچنین مقایسه میانگین رتبهها نشان میدهد که ترتیب میزان پیادهسازی زیرساختهای مدیریت دانش ازنظر کارکنان شرکت پالایش نفت اصفهان براساس: ۱٫ نرمافزار، ۲٫ دانش سازمان، ۳٫ پروتکل، ۴٫ فرهنگ سازمان، ۵٫ سخت افزار و ۶٫ مردم است.
کلیدواژهها: زیرساخت های سازمانی؛ زیرساخت های فناوری؛ مدیریت دانش سازمانی؛ دانش سازمانی؛ اشتراک دانش؛ شرکت پالایش نفت اصفهان.
مقدمه
در دنیای امروز، دانشی که از ذهن مشتریان و کارکنان سازمان ناشی می¬شود، بهعنوان منبع حیاتی سازمان¬ها اهمیت پیداکرده و برقراریِ زمینه¬هایی مناسب جهت مدیریت و استفاده بهینه از آن در سازمان¬ها ضرورت یافته است. دراینشرایط، برخورداری از اطلاعات و دانش روزآمد به یک مزیت رقابتی در سازمان¬ها تبدیلشده و توان رقابت در بازار، منوط به کسب و توسعه¬ دانش فردی و سازمانی است. مدیریت دانش به سازمان¬ها کمک می¬کند تا اطلاعات، دانش، تخصص و تجارب مهم را شناسایی، سازماندهی و تسهیم کرده و درجهت بهکارگیری و خلق مجدد دانش، تلاش کنند.
برای پیاده¬سازی مدیریت دانش، ابزارهایی لازم است و پیاده¬سازی موفقیتآمیز مدیریت دانش در سازمان¬ها مستلزم آن است که زیرساخت¬های سازمانی و زیرساخت¬های فناوری از وضعیت و شرایط مناسبی برخوردار باشند. مدیریت دانش با کمک این ابزارها، سرمایه¬های انسانی را به دارایی¬های فکری سازمان¬یافته تبدیل و راه¬های متفاوتی برای ثبت، توزیع و انتقال دانش در سازمان ایجاد می¬کند، تا بهترین نتیجه حاصل شود (گودرزوند چگینی ، ۲۰۱۱).
پیاده¬سازی مدیریت دانش بدون توجه به زیرساخت¬های آن جای بحث و تأمل خواهد داشت؛ چنانچه لین (۲۰۱۱) معتقد است پیش از پیاده¬سازی مدیریت دانش در سازمان بهصورت گسترده، باید زیرساخت¬های لازم ایجاد شود و حتی داونپورت و پروساک (۱۳۷۹) اظهار میکنند در شرکتی که فرهنگ دانش¬محور، زیربنای سازمانی و حمایت مدیریت ارشد دانش در آن حاکم نیست، باید کار مدیریت دانش در مقیاسی کوچک شروع شود. درنتیجه، توجه به مدیرت دانش و زیرساخت¬های آن باعث می¬شود زمینه¬های مطلوبی برای سازمان¬ها و شرکت¬ها بهوجود آید.
صنعت نفت، صنعتی است که در بسیاری از تخصص¬های آن تجربه، حرف اول را می¬زند و برخلاف بسیاری از رشته¬های مهندسی، قواعد و اصول مهندسی حاکمبرآن بهسختی قابل نوشتهشدن است. گستردگی شرکت¬های نفتی در سطح جهان، تعداد زیاد کارکنان آ¬نها، نوع دانش در این صنعت و نقش پررنگ سرمایه دانش در حفظ رقابتمندی شرکت¬ها، موجب شده است تا مدیریت دانش مورد توجه شرکت¬های بزرگ نفتی قرار گیرد (الهوردی، ۱۳۹۷).
شرکت پالایش نفت اصفهان نیز بهعنوان یکی از بخش¬های راهبردی کشور ایران، از دانش، تخصص و تجربه طیف گسترده¬ای از متخصصان رشته¬های مختلف بهره می¬گیرد. در چنین سازمانی باتوجهبه نیروی انسانی متخصص، مجرب و باسابقه، حجم عظیمی از دانش بهمرورزمان بهصورت دانش ملموس (اسناد و مدارک، گزارش¬ها، دستورالعمل¬ها و…) و ناملموس (ارزش¬ها و فرهنگسازمانی، دانش چگونگی انجام کارها، مهارت¬ها و تجارب حاصل از نتایج پروژه¬های انجامشده و…) تولید می¬شود. عدم پیاده¬سازی مدیریت دانش باعث می¬شود که با خروج افراد از سازمان (بهواسطه بازنشستگی، انتقال و…) دانشی که در ذهن آنها پنهان است (یعنی دانش ناملموس) از دست برود.
درهمینراستا، در شرکت پالایش نفت اصفهان چند سالی است که مسئله پیاده¬سازی مدیریت دانش مطرح شده و برای اجرای این روند سیستم¬های مدیریت دانش و تحقیقات گسترده¬ای در این زمینه انجامگرفته است. ایجاد بسترهای اولیه مدیریت دانش و پیاده¬سازی آن از اهداف عمده طرح جامع مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان است. این طرح در ۶ گام اجرایی: آمادهسازی، ایجاد و راهبری تیم مدیریت دانش و انتخاب پایلوت پیاده¬سازی (گام اول)؛ شناخت، ارزیابی بلوغ و آمادگی مدیریت دانش و تدوین نقشه راه مدیریت دانش (گام دوم)؛ طراحی ساختار سازمانی، رویه¬ها و فرایندهای مدیریت دانش (گام سوم)؛ فرهنگسازی و آموزش برای ثبت، تسهیم و اخذ دانش (فاز چهارم)؛ طراحی و تشکیل شبکه¬های دانشی COP (گام پنجم) و استقرار و پیاده¬سازی نرم¬افزار مدیریت دانش (گام ششم) تدوین شده است.
ازاینرو، بهلحاظ اهمیت و حساسیت این مسئله و تلاشهای مستمر شرکت برای پیادهسازی و استقرار مدیریت دانش، در پژوهش حاضر با بررسی وضعیت موجود زیرساخت¬های مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان سعی شد تا بتوان در وهله¬ اول روند پیاده¬سازی مدیریت دانش شرکت را با استفاده از نتایج حاصل، دقیق¬تر پیش برد و با بررسی زیرساخت¬های موردنیاز برای پیاده¬سازی مدیریت دانش سازمانی، گامی درجهت اجرای هرچهبهتر برنامه¬های مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان برداشت.
مروری بر ادبیات نظری
دانش سازمانی
دانش در سازمان ترکیبی از اطلاعات وابسته، تجارب، ارزش¬ها (اَکرام و بوخاری ، ۲۰۱۱) و پیش¬زمینه¬های ذهنی و محیطی است (یعقوبی و همکاران ، ۲۰۱۱) و سازمان¬ها و شرکت¬ها دانش را بهعنوان یک مزیت اصلی برای پیشرفت خود میدانند.
دانش سازمانی در تعاملات میان فناوری¬ها، تکنیک¬ها و افراد در سازمان شکل می¬گیرد (هاشمی و همکاران، ۱۳۹۰)، و میتواند درقالب مستندات، در ذهن خبرگان، در فرایندها و یا حتی در فرهنگسازمانی موجود باشد (رضازاده مهریزی و همکاران، ۱۳۸۹). بنابراین، دانش در سازمان یعنی هر آنچه افراد سازمان درباره فرایندها، موفقیت¬ها، مشتریان، محصولات، خدمات، بازار و رقبای سازمانی می¬دانند و می¬تواند بخش اصلی فرایندهای اجرایی، عرف¬ها و مقررات سازمان باشد (حاجیعزیزی و همکاران، ۱۳۸۸).
برآورد تعاریف فوق را می¬توان در تعریف «هولان و فیلیپس » مشاهده کرد که دانش سازمانی را مجموعه¬ای از سرمایه¬ها، قوانین، فعالیت¬های جاری، روندهای اجرایی، استانداردها و دیگر امور سازمانی تعریف کرده¬اند که رفتار اعضای آن سازمان را شکل می¬دهند. همین¬طور منطق حاکم، مدل¬های ذهنی، ابزارهای تصمیم¬گیری، موضوعات فرهنگی، آدابورسوم و دیگر ویژگیهای سازمانی که درک آن سازمان را شکل می¬دهند، دانش آن سازمان محسوب می-شوند (حاجیعزیزی و همکاران، ۱۳۸۸).
دانش، تنها منبعی است که مشکل یا حتی غیرممکن است تقلید و کپی شود و مالک آن دارای یک کالای ویژه و منحصربهفرد است (حبیبی، ۱۳۸۷). دراینراستا، سازمان¬ها می¬توانند با شناخت، انتخاب، سازماندهی و تبادل دانش، تجربیات موردنیاز خود را اداره کنند و تصمیمگیری، یادگیری پویا و حل مسائل را بهنحواحسن انجام دهند (رحمتی اصل و همکاران ، ۲۰۱۲، یعقوبی و همکاران، ۲۰۱۱).
در برخی از سازمان¬ها بهعلت نبود مستندات درخصوص تجربیات بهدستآمده توسط افراد و همچنین فراموششدن موارد مهم و اساسی سازمان، بهعلت عدم ثبت آنها و نیز احتکار دانش توسط برخی از افراد، با خروج افراد، تجربیاتشان نیز از سازمان خارج می¬شود.
مدیریت دانش سازمانی
مدیریت دانش بهعنوان راهکاری برای بهره¬گیری از دانش سازمانی بهکار گرفته می¬شود که طی آن سازمان¬ها به تولید، بهدست¬آوری، اشتراک و تسخیر دانش می¬پردازند (سوزانتی و وود ، ۲۰۱۱) و سازمان¬ها را قادر می¬سازد تا عملکرد معمول خود را به عملکردی هوشیارانه و توأم با خلاقیت تغییر دهند. هدف از مدیریت دانش، شناسایی، انتخاب، مدیریت، بهاشتراکگذاری و انتشار دانش موجود برای حل مسئله، برنامهریزی راهبردی و افزایش ارزش سرمایه فکری سازمان است (کاهیانینگسیه و همکاران ، ۲۰۱۷). این فرایند در یک سازمان مزایایی ایجاد می¬کند که در دو سطح فردی و سازمانی قابل مشاهده است.
در سطح فردی، مدیریت دانش به افراد این امکان را می¬دهد تا مهارت¬ها و تجربیات خود را ازطریق همکاری با دیگران، سهیمشدن در دانش آنها و یادگیری از یکدیگر بهبود بخشند و به رشد حرفه¬ای دست یابند. در سطح سازمانی نیز به ارتقای عملکرد سازمان ازطریق افزایش کارایی، بهرهوری، کیفیت و نوآوری کمک می¬کند. البته باید دانست چرخه مدیریت دانش دارای فرایند ایجاد، جذب، سازماندهی، ذخیره، انتشار و کاربرد دانش است (رحیمیان و شامی زنجانی، ۱۳۹۰).
در مرحله اول، باید دانش موجود در سطح سازمان و منبع آن (اعم از دانش صریح و ضمنی نزد افراد، مستندات، بانک¬های اطلاعاتی و…) شناسایی، کسب و بهصورت مناسب ذخیره¬سازی شود. پسازآن، برای اینکه دانش باارزش شود و به همافزایی و زایش مجدد دانش منجر گردد، باید بین افراد بهاشتراک گذاشته شود. پس از طی این مراحل، اکنون باید از دانش کسبشده درجهت تحقق اهداف سازمان استفاده کرد، زیرا در غیر این صورت، تمامی تلاش-های انجامگرفته، بی¬نتیجه خواهد ماند. باید دانست سازمان¬ها هنگامی بهطور اثربخش و کارآمد یاد می¬گیرند که این فرایندها، مستمر و تعاملی باشند (نیازی و ابونوری، ۱۳۹۰).
مفهوم نظام مدیریت دانش سازمانی می¬تواند درک کامل¬تری از مدیریت دانش بهدست دهد. نظام مدیریت دانش سازمانی، نظامی است که ازطریق آسان¬سازی مبادله و نشر دانش، فرایند یادگیری سازمانی را بهبود و ارتقا بخشد (لوهن و همکاران ، ۲۰۱۷). این نظام، ترکیب پیچیده¬ای از زیرساخت¬های فناوری، ساختارهای سازمانی، فرهنگ سازمان، دانش و افراد است (مِسو و اسمیت ، ۲۰۰۰) و شامل افراد، فناوری و فعالیت¬ها (دیکسون ، ۲۰۱۱) می¬باشد.
زیرساخت¬های فناوری، همان ابزارهای فناوری اطلاعات شامل سخت¬افزار و نرم¬افزار و پروتکل¬هاست که امکان نسخه¬های الکترونیکی از دانش سازمانی و تسهیل مبادله و انتقال دانش را فراهم می¬آورد و ساختارهای سازمانی، شیوه¬ای است که کارکنان سازمان در درون تیم¬ها و گروههای سازمانی چه بهصورت رسمی و چه بهصورت غیررسمی، سازماندهی شده و با یکدیگر تعامل برقرار می¬کنند و مجموعه¬ای از نقش¬ها و اهداف را درارتباط با راهبرد سازمان، دنبال میکنند (شریفزاده و همکاران، ۱۳۹۰).
فرهنگ سازمان شامل ارزش¬ها و هنجارهای مشترک، اخلاقیات و شیوه رفتار و اقدام در داخل سازمان است. دانش، شامل تمام دانش سازمانی است که در سازمان و یا اذهان کارکنان موجود است. سرانجام، منظور از افراد نیز همه ذینفعان درون و بیرون سازمان است. در میان تمامی این عناصر، کارکنان سازمان، مهمترین و اصلی¬ترین جزء نظام مدیریت دانش سازمانی هستند. بنابراین، می¬توان افراد انسانی را در سازمان، اصلی¬ترین عنصر در مدیریت دانش سازمانی دانست (شریفزاده و همکاران، ۱۳۹۰).
مدیریت دانش سازمانی، عادت¬ها و عملیات عادی و روزمره را متحول کرده (اخوان و همکاران، ۱۳۸۹)، نوآوری را در سازمان افزایش داده و دانش و تجربیات کارکنان را قبل از کناره¬گیری و بازنشستگی آنها شناسایی و نگهداری می¬کند (لیبوویتز، ۱۳۸۸). با طراحی و سازمادهی فرایند مدیریت دانش، می¬توان دانش ضمنی، مهارت¬ها و جریان کاری را به رویه¬ها، استانداردسازی و تحلیل محتوای مستندسازی منتقل کرد و بستری برای ایجاد رقابت، مزیت رقابتی و توسعه پایدار، فراهم نمود (اخوان و همکاران، ۱۳۸۹).
برای پیاده¬سازی موفق مدیریت دانش سازمانی ابزارهایی لازم است؛ این ابزارها عبارتند از:
۱٫ رهبری و مدیریت آگاه و تأثیرگذار در سازمان (اَکرام و بوخاری، ۲۰۱۱) و این مسئله نشان می¬دهد مدیریت رابطه مثبت و پراهمیتی با اشتراک دانش دارد و می¬تواند فرهنگ اشتراک دانش را ارتقا دهد (زاهیدالاسلام و همکاران ، ۲۰۱۱)؛ ۲٫ ابزارهای فناوری مانند بانک¬های اطلاعاتی، پست الکترونیک، اینترنت، شبکه اینترانت و… که ابزارهای جدانشدنی از مدیریت دانش هستند و نقش مهمی را در پیاده¬سازی مدیریت دانش بازی می¬کنند؛ ۳٫ فرهنگسازمانی متکی بر خلاقیت و نوآوری. مدیریت دانش با کمک این ابزارها، سرمایه¬های انسانی را به داراییهای فکری سازمانیافته تبدیل و راه¬های متفاوتی برای ثبت، توزیع و انتقال دانش در سازمان ایجاد می¬کند تا بهترین نتیجه حاصل شود (گودرزوند چگینی، ۲۰۱۱).
مدل¬های ارزیابی مدیریت دانش
در رابطه با مدیریت دانش، الگوها (مدل)، دسته¬بندی¬ها و دیدگاه¬های متنوعی توسط نویسندگان و مؤسسات مختلف ارائه شده است، اما تعداد کمی معیار اندازه¬گیری درباره داراییهای دانشی سازمان بهطور مستند وجود دارد. باتوجهبه این امر که مدیریت عواملی که قابل اندازهگیری نیستند مشکل است، سازمان¬ها به چارچوبی جهت اندازه¬گیری دارایی¬های دانشی خود نیاز دارند (بهرامی و همکاران، ۱۳۹۱). در ادامه تعدادی از معروف¬ترین الگو¬ها ارائه می¬شود:
الگوی رهیاب (هدایتکننده) اسکاندیا
اسکاندیا یک شرکت خدمات مالی سوئدی است که توانست براساس الگوی پیشنهادی ادوینسون و مالون (اواسط دهه ۱۹۸۰) برای نخستینبار دارایی¬های دانشی خود را اندازه¬گیری کند و درقالب ضمیمه¬ای به حسابداری سنتی شرکت، الحاق نماید (فطرس و بیگی، ۱۳۸۸). گزارش سرمایه فکری اسکاندیا ابزار خاصی را برای اندازه¬گیری سرمایه فکری و ارزیابی داراییهای نرم¬افزاری سازمان و دارایی¬های نامشهود، طراحی کرد (ثریایی و همکاران، ۱۳۹۰).
این روش همچون یک نظام گزارشدهی مدیریت، به مدیران در بهتصویرکشیدن و توسعه شاخص¬هایی که دارایی¬های غیرملموس را بازگو می¬کنند و برای توسعه آتی سازمان نیاز است، کمک میکند (نمامیان، قلی¬زاده و باقری، ۱۳۹۰). الگوی اسکاندیا برای اندازه¬گیری دارایی¬های دانشی در پنج حوزه: مالی، مشتری، فرایند، نوسازی و توسعه و انسانی استفاده شد (فطرس و بیگی، ۱۳۸۸). شکل ۱، الگوی اجزای سرمایه فکری اسکاندیا را نشان میدهد.
…
برای بررسی میزان پیاده¬سازی زیرساخت¬های مدیریت دانش، پژوهشهای دانشمندان مطرح مانند نوناکا و تاکوچی، داونپورت و پروساک، مسو و… درمورد مراحل پیادهسازی مدیریت دانش سازمانی مورد بررسی قرار گرفت و براساس یافتههای آنان و بعد از بررسی و مطالعات انجامشده درمورد پرسشنامه و مقایسه آن با پرسشنامه¬های دیگر پرسشنامه محقق¬ساخته با طیف پنجدرجهای لیکرت شامل ۱۷ سؤال متناسب با شرایط شرکت پالایش نفت اصفهان طراحی شد. همچنین برای تأیید بیشتر، با ۱۰ نفر از اساتید و متخصصان در زمینه مدیریت مشورت شد تا پرسشنامه¬ تهیهشده، روایی بالایی داشته باشد. پرسشنامه مذکور زیرساخت¬های سازمانی و فناوری را بهطور جداگانه در شرکت مورد مطالعه قرار داد. ۹ سؤال زیرساخت¬های سازمانی مدیریت دانش و ۸ سؤال زیرساخت¬های فناوری مدیریت دانش را مورد سنجش قرار می¬دهد.
بهمنظور پایایی پرسشنامه¬های این پژوهش، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که ابتدا ۳۰ پرسشنامه بهصورت آزمایشی توزیع و نتایج آنها با استفاده از نرم¬افزار SPSS19 برآورد شد. ضریب آلفای کرونباخ ۹۳/۰ بهدست آمد که حاکی از پایایی مناسب ابزار تحقیق است. برای تجزیهوتحلیل داده¬های حاصل از پرسشنامه¬ها، نرم¬افزار SPSS19 در دو سطح توصیفی و استنباطی بهکار برده شده است. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و میانگین درقالب جدول و نمودار و در سطح استنباطی برای آزمون برابری میانگین یک متغیر با یک میانگین فرضی از آزمون t تکنمونه¬ای و آزمون فریدمن استفاده شده است.
نتیجه برای زیرساخت های سازمانی مدیریت دانش:
باتوجهبه جدول (۶)، چون مقدار احتمال زیرساخت¬های سازمانی و شاخص¬های آن، هریک برابر ۰۰۰/۰ و از ۰۵/۰ کوچکتر می¬باشد، در سطح معنیداری ۰۵/۰ نشان می¬دهد که زیرساخت¬های سازمانی و شاخص¬های آن در شرکت پالایش نفت اصفهان وجود دارند و ازآنجاکه میانگین زیرساخت¬های سازمانی برابر ۷۶/۲ و از ۳ کوچکتر است، می¬توان پذیرفت که وجود زیرساخت¬های سازمانی مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان، کمتر از حد متوسط است (عدد ۳ مطابق با گزینه متوسط در طیف لیکرت است). همچنین میانگین شاخصهای زیرساخت¬ سازمانی (مردم، دانش، فرهنگ) بهترتیب برابر (۷۵/۲، ۷۰/۲، ۸۰/۲) است که از ۳ کوچک¬تر هستند؛ یعنی وجود این شاخص¬ها نیز در شرکت کمتر از حد متوسط است.
نتیجه برای زیرساخت¬های فناوری مدیریت دانش:
باتوجهبه جدول (۶)، چون مقدار احتمال زیرساخت¬های فناوری مدیریت دانش برابر ۰۰۱/۰ و از ۰۵/۰ کوچکتر است، در سطح معنیداری ۰۵/۰ نشان می¬دهد زیرساخت¬های فناوری در شرکت پالایش نفت اصفهان وجود دارند و چون میانگین برابر ۸۷/۲ و از ۳ کوچکتر است، میتوان پذیرفت که وجود زیرساخت¬های فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان کمتر از حد متوسط است.
درحالیکه وجود شاخص نرم¬افزار (با مقدار احتمال ۰۵/۰ و مقدار میانگین ۰۰/۳) در حد متوسط تأیید می¬شود، برای دو شاخص دیگر زیرساخت فناوری اطلاعات یعنی سخت¬افزار و پروتکل، مقادیر احتمال ۰۰۰/۰ و میانگین¬های (۷۳/۲و ۷۸/۲) بیان می¬کند که وجود این دو شاخص کمتر از حد متوسط است.
اولویت¬بندی پیاده¬سازی زیرساخت¬های پیاده¬سازی مدیریت دانش
برای تعیین اولویت¬بندی پیاده¬سازی زیرساخت¬های مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان از دیدگاه پاسخ¬دهندگان، از آزمون فریدمن استفاده و نتایج آن در جدول ۷ و ۸ ارائه شده است.
بحث و نتیجه گیری
سازمان¬ها برای مدیریت اثربخش دانش سازمانی، نیازمند پیاده¬سازی، توسعه و تقویت زیرساخت¬های سازمانی و فناوری هستند. نتایج تحقیقات پیشین از تأثیرگذاری به¬کارگیری دانش افراد در پیشرفت سازمان و از نقش مؤثر زیرساخت¬های سازمانی و فناوری در برنامه¬های مدیریت دانش حکایت دارند.
همچنین برای اجرای موفق مدیریت دانش باید به هم¬راستایی زیرساخت¬های مدیریت دانش و فرایند مدیریت دانش توجه نمود. ازآنجاکه، مدیریت دانش با تقویت و توسعه عملکرد سازمان سعی در استفاده بهینه از منابع و ظرفیت¬های بالقوه موجود در سازمان دارد، بنابراین، با بهره¬گیری و فراهمآوری زیرساخت¬های مناسب مدیریت دانش، می¬توان به بازنگری و تحول در سازمان دستیافت و شرایط لازم را برای استقرار مدیریت دانش در شرکت فراهم نمود.
عدم توجه به وضعیت زیرساخت¬های مدیریت دانش در سازمان، ادامه روند پروژه مدیریت دانش را با مشکل مواجه می¬کند. متأسفانه بیشتر سازمان¬ها به این امر کم¬توجهی می¬کنند که پژوهشهای صورتگرفته برای یافتن چرایی عوامل شکست و موانع پیاده¬سازی مدیریت دانش، گویای این مسئله است. برایمثال، پژوهش ربیعی و معالی (۱۳۹۱) نشان داد که همه مراکز آموزش عالی موردمطالعه، فاقد زیرساخت مناسب استقرار مدیریت دانش بودند و مهم¬ترین موانع پیاده¬سازی مدیریت دانش در مراکز آموزش عالی مذکور را عوامل اندازه¬گیری، رهبری داخلی، فرهنگ، فناوری و ساختاری برشمرد.
در پژوهشی دیگر، عواملی چون ضعف در ساختار پاداش و انگیزش، کافینبودن بودجه، فرهنگ سازمانی، فقدان روش مناسب پیادهسازی و عدم آموزش مناسب کارمندان، بهعنوان مهمترین عوامل بالقوه شکست و عدم موفقیت مدیریت دانش در سازمان آموزشوپرورش یزد معرفی شده¬اند (زنجیرچی و همکاران، ۱۳۹۴). لذا تقویت زیرساخت¬های موردنیاز برای پیادهسازی موفق مدیریت دانش در تمامی سازمان¬ها یک الزام است.
پژوهش حاضر سعی داشت با بررسی زیرساخت¬های مدیریت دانش، دیدی جامع و همهجانبه از زیرساخت¬های مدیریت دانش و میزان پیاده¬سازی آنها در شرکت پالایش نفت اصفهان بهدست آورد. همانطورکه تجزیهوتحلیل یافته¬ها نشان داد (جدول ۵ و ۶)، زیرساخت-های سازمانی و فناوری مدیریت دانش در شرکت پالایش نفت اصفهان وجود دارند، اما توجه بیشتری از سوی سازمان می¬طلبد.
درهمینراستا، در پژوهش خاتمی (۱۳۸۸) که همسو با پژوهش حاضر است، وضعیت زیرساخت¬های مؤثر بر روند پیاده¬سازی مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی منطقه ۱۲، کمتر از حد مطلوب بیان شده است. همچنین نیسی و رنگبازی خینی (۱۳۸۸) عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش را در مخابرات اهواز بررسی نموده و بیان کردند پیاده¬سازی این عوامل در حد مطلوبی نیست.
در اکثر بررسی¬های صورتگرفته در زمینه پیاده¬سازی زیرساخت¬های مدیریت دانش همچون حسنزاده (۱۳۸۶)، صلواتی و حقنظر (۱۳۸۸)، و وی و همکاران (۲۰۰۹) بیان شده است که زیرساخت¬های پیاده¬سازی مدیرت دانش در سازمان¬های موردبررسی کمتر از حد مطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد و این نتایج با نتایج پژوهش حاضر، همراستاست.
باتوجهبه نتایج حاصل می¬توان اظهار داشت در سازمان¬هایی که میزان زیرساخت¬های مدیریت دانش آنها کمتر از حد متوسط است، برای پیاده¬سازی هرچه موفق¬تر مدیریت دانش باید مدیریت دانش را بهصورت مرحلهبهمرحله و در ابعادی کوچک، پیادهسازی کرد.
پیشنهادها به محققین آینده
۱٫ توصیه می¬شود سازمانها قبل از پیادهسازی مدیریت دانش، زیرساختهای موجود را بررسی نمایند و برای تداوم مسیر این مطالعه، یافته¬ها را با نتایج این پژوهش مقایسه کنند و دراختیار پژوهشگران قرار دهند.
۲٫ در پژوهش حاضر، زیرساختهای سازمانی (با محوریت مردم، فرهنگ سازمان، دانش سازمان) و زیرساختهای فناوری (با محوریت نرمافزار، سختافزار، پروتکل) بررسی شد، لذا در پژوهشهای آتی میتوان دیگر زیرساختها را مورد بررسی قرار داد.
۳٫ پرسشنامه بسته، مهمترین ابزار مورداستفاده در این پژوهش برای جمع¬آوری داده¬ها بود که نقاط ضعف و محدودیت¬های خاص خود را دارد، لذا پیشنهاد می¬شود در پژوهش¬ها از ابزارهای دیگر جمع¬آوری داده استفاده و نتایج آن با نتایج این پژوهش مقایسه شود.
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهادهایی برای بهبود زیرساخت¬های سازمانی
۱٫ تدوین نظامنامه مدیریت دانش و طراحی برنامههای راهبردی و روشهای اجرایی در قالب نظامنامه؛
۲٫ تهیه نقشه¬های دانش درراستای تدوین نظام¬نامه مدیریت دانش شرکت و بسترسازی برای مستندسازی دانش و تجربیات کارکنان؛
۳٫ تنظیم و بازنگری فرایندها، رویه¬ها و دستورالعمل¬های سازمان بهطور مستمر و متناسب با فرایندهای دانشی؛
۴٫ فرهنگ¬سازی، به¬کارگیری آیین¬نامه¬های انگیزشی و تقدیر از موفقیت¬های مدیریت دانش؛
۵٫ ارتقای سطح دانش کارکنان با رویکرد یادگیری مستمر و برگزاری دوره¬ها و سمینارهای آموزشی؛
۶٫ برگزاری جلسات در سطح مدیران و کارشناسان، تشکیل انجمن¬ها و کارگروه¬های علمی و حرفه¬ای بهمنظور به اشتراکگذاری دانش؛
۷٫ باتوجهبه بررسیهای صورتگرفته و صحبت با کارکنان پالایشگاه درمورد موضوع پژوهش، مشاهده شد که پیادهسازی مدیریت دانش زمانی موفق خواهد بود که بهعنوان بخشی جدا درنظر گرفته شود و بودجهای به آن اختصاص یابد، تا بتوان ازطریق آن انگیزه لازم را برای پیادهسازی مدیریت دانش بین کارکنان بهوجود آورد.
پیشنهادهایی برای بهبود زیرساخت¬های فناوری
۱٫ ایجاد و به¬روزآوری مداوم سامانه مدیریت دانش منسجم و ایجاد درخت دانشی شرکت در نرم¬افزار مدیریت دانش؛
۲٫ برگزاری دوره¬های آموزشی و توجیهی برای به¬کارگیری درست سیستمهای اطلاعاتی دانش¬محور؛
۳٫ ایجاد پایگاه¬ها و بسترهای الکترونیکی دانش¬محور برای برگزاری جلسات گفتگو و تبادلنظر؛
۴٫ تعریف نظام پیشنهادها بهعنوان یک واحد سازمانی و روزآمدکردن روش اجرایی و دستورالعمل¬های نظام پیشنهادها؛
۵٫ ایجاد زیرساخت¬های نرم¬افزاری و سخت¬افزاری مناسب برپایه فناوری¬های نوین برای دریافت ایده و پیشنهادهای کارکنان و ثبت دانش سازمانی.
منابع
اخوان، پیمان؛ اولیایی، النوش؛ دسترنج ممقانی، نسرین و ثقفی، فاطمه (۱۳۸۹)، توسعه فرایندهای چرخه مدیریت دانش مبتنیبر عوامل مؤثر بر موفقیت مدیریت دانش، فصلنامه علم و فناوری، ۳ (۲): ۱-۱۱٫
اعرابی، محمد و موسوی، سعید (۱۳۸۹)، استراتژی دانش، تهران: مهکامه.
افرازه، عباس (۱۳۸۴)، مدیریت دانش: مفاهیم، مدل¬ها، اندازه¬گیری و پیاده¬سازی، تهران: انتشارات دانشگاه صنعتی امیرکبیر.
اله¬وردی، فرهاد (۱۳۹۷)، مدیریت دانش در صنعت نفت و گاز و ماهیت قراردادهای نفتی جدید، چهارمین دوره کنگره بین¬المللی فرهنگ و اندیشه دینی، قم، دانشگاه قم.
بغدادی، یحیی (۱۳۹۶)، نقش فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش: نخستین کنفرانس ملی علوم مدیریتی ایران، تهران، انجمن پژوهشهای کاربردی در مدیریت و حسابداری.
بهرامی، سوسن؛ رجاییپور، سعید و یارمحمدیان، محمدحسین (۱۳۹۱)، اجزا و مدل¬های متداول سنجش دارایی-های فکری، دوماهنامه مدیریت اطلاعات سلامت، ۵ (۲۷): ۷۴۴- ۷۵۶٫
ثریایی، علی؛ نبوی چاشمی، علی و جهانی بهنمیری، اصغر (۱۳۹۰)، ابعاد و مدل¬های اندازه¬گیری سرمایه فکری، همایش منطقه¬ای حسابداری سرمایه فکری، گنبدکاووس، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گنبدکاووس.
خاتمی، علی (۱۳۸۸)، وضعیت مدیریت دانش در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه دوازده، فصلنامه رهبری و مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار، ۳ (۴): ۹۳ – ۱۱۳٫
خردمندنیا، منوچهر (۱۳۸۷)، آمار استنباطی در علوم رفتاری، تهران: نشر کتاب دانشگاهی.
حاجیعزیزی، نادیا؛ دخت عصمتی، محدثه و مرادی، شیما (۱۳۸۸)، فراموشی سازمانی: رویکردی نوین در مدیریت دانش، فصلنامه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، ۲۵ (۲): ۳۱۷- ۳۳۰٫
Akram, F.; Bokhari, R. (2011). The role of knowledge sharing on individual performance, considering the factor of motivation-the conceptual framework. International Journal of Multidisciplinary Sciences and Engineering, 2(9), 44-48.
Cahyaningsih, E.; Sensuse, D.; Arymurthy, A.; Catur Wibowo, W. (2017). NUSANTARA: a new model of knowledge management in government human capital management. Procedia Computer Science, 124, 61-68.
Chang, M. L. (2011). The critical factors that influence the intention of knowledge sharing among Taiwanese small and medium enterprises. Management PHD thesis.
Dixon, D. D. (2011). Leveraging knowledge management tools to support security risk management in the Department of Homeland Security. Master’s thesis, Monterey, California, Naval Postgraduate School.
بدون دیدگاه